خانواده ایرانی

خانواده ایرانی

شادابی و طراوت برای خانواده ایرانی
خانواده ایرانی

خانواده ایرانی

شادابی و طراوت برای خانواده ایرانی

زادروز شاعر آب و آیینه، سهراب سپهری

امروز زادروز شاعر حجم سبز است، شاعر صدای پای آب، شاعر آبی ها، شاعر مسافر ........


امروز زادروز سهراب است، سپهری...

شاعرِ بزرگی که شعرهایش را نقاشی میکرد و نقشهایش رو می سرود...
  ادامه مطلب ...

عرفه روضه زینب چقَدَر می چسبد

بمناسبت روز عرفه


عرفه روضه زینب چقَدَر می چسبد

عرفه دیده ی بارانی و تر می چسبد

عرفه بال بگیرم ز دم روضه ی تو

بزنم تا حرم پاک تو پر می چسبد

 

ادامه مطلب ...

در انتظار رویش شبنم

مصلح جهانی

در انتظار رویش شبنم
آن گاه که مرغان آشنا
کوچی دوباره را تجربه می کنند.
و صدای چک چک بال شان
مرا به فرو رفتن در اقیانوس درختان مواج وا می دارد
و من در سرشاخه های آن ها
پرواز را تجربه می کنم

ادامه مطلب ...

مسلم(س)،سفیر عشق...

 

سفیـــــــر عشــــق چـــــون بـــی اقــــربــا شد
لب چـــــون غنچــــه اش بـــر شکـــوه وا شد

که ای کــــوفــــی ، هـــوا خـــــواه مجـــــازی
چـــــــه نیکــــو می کنی مهمــــــان نــــوازی

محبّت پیـــــش از ایــــن رســــم عـــرب بود
جفــــــــــــا بـــــا میهمــــان دور از ادب بود


میـــا اینجا کــه کانــــون فســـاد است
شـــــرارت خانـــه ی ابن زیـــاد است

سفیـــــر عشق بـــا چشمی گهــربـــار
نهاد آنگـــه ســــر خود را به دیــــوار

ز فــــــــرط تشنگـــی لبهــــا تفیـــــده
قـــــد از بـــــار ملالتهــــا خمیــــــــده

همه درهـا به رویش بستــه از بیـــم
که شیــــر حق نمی گردیــد تسلیـــــم

نه ابن عوسجــه دیگـــرنه هــــــانی
کنــــارش از بــــرای جــــانفشـــانی


به سویش دشمنـــان دیـن ســــواره
هجــــــــوم آورده از دارال
امـــــــاره

چو مسلم دید برخودعرصه را تنگ
مصــــاف تن به تن را کـــرد آهنگ

به آن قدری که نیــرو در تنش بود
به خون غلتیـــده خیل دشمنش بود

چنان درسی به کوفی داد مسلـــــم
کـه کوفی را نرفت از یاد مسلـــــم

چو دید ابقــــا نخواهد کرد یک تن
توسّل جست بــر نیـــــرنگ دشمن

برون چون روبهان از لانه جستند
صف اندرصف به گردش حلقه بستند

چو حلقه تنگ شد زان خصم ناپاک
نگیــــن معـــــرفت افتـــــاد برخاک

به ناگه شیـــر آتشبـــار صمصــام
ز مکـــر روبهان افتـــــــاد در دام


ببردنــــدش ســـوی دارالامـــــاره
پیـــــاده مسلم و دشمن ســــواره

عبیدالله چــــون مسلــــــم گرفتار
به دام خویش دید ، آمد به گفتار

که ای ابن عقیــل اکنون به والی
تکلّم کن بگـــو تا در چــه حالی

به کـــوفه آمدی آشــــوب کردی
فضـــای شهــــر نامطلوب کردی

حکومت راهرآنکس چون توتهدید
کند ، اینش سزاوار است تحــدید

اگر خواهی امان از ما در این کار
بیا و از حسینت دســــــت بــــردار

گـــر از اقـــدام ایـــــذایی بکاهی
تو را ثروت دهم هر چند خواهی

حسینت را اگر برگـــردی از راه
زصاحب منصبان خواهی شدآنگاه

به مسلــم این کلام آمد گــــرانبار
لب از هم باز کـــرد و داد هشدار:

که ای ناپاک هذیان از چه گویی؟
ز پاکان نام بـــردی با چه رویی؟

به شمشیر ار گشایی بندم از بند
نخواهی دید ازمن خویش خرسند

بری این آرزو با خویش در گور
که من از آرمــان خود شوم دور

چومادر، زشت عنوان بادونامت
چه گویی دست بردار از امامت؟


گر از خنجر برون آری دو عینم
مگر من دست بردار از حسینم؟

درآن مجلس چنان داد سخن داد
که از خرد و کلان برخاست فریاد

عبیدالله را چــون آبـــــرو ریخت
نگهبانان مجلــــس را برانگیخت

مـــرام مردمی رفتش ز خـــــاطر
که حکم قتل مسلـــــم کرد صادر

ز گیتی رفت آن دم صبر و آرام
که مسلم را نگون کردند از بام

به خیـــــل جان نثاران حسینی
هواداران و یـــــــاران حسینی

سفیـــــــر عشق در راه عقیده
شهادت را چــــه نیکو برگزیده

خموش ای خوش عمل کاین شرح ماتم
زد آتـــــــــــش بــــــــر دل ابنـــــاء آدم.


شعر از : عباس خوش عمل کاشانی

ادامه مطلب ...

کیست این پنهان مرا در جان و تن (شعری از عمان سامانی در رثای اباعبدالله (ع))

«میرزا نوراﷲ بن میرزا عبداﷲ بن عبدالوهاب چهارمحالی اصفهانی . ملقب به تاج الشعراء و مشهور به عمان سامانی . وی از اهالی قریه «سامان » است که آن از قرای چهارمحال خاک بختیاری میباشد. وی در سال 1264 هـ .ق . متولد شد و در شب سه شنبه دوازدهم شوال سال 1322 هـ .ق . درگذشت و در وادی السلام نجف دفن شد. او را دیوانی است به نام «گنجینه اسرار» که در هند و در ایران به چاپ رسیده است».

شایان ذکر است در خصوص محل دفن او گفته اند: در مسجد جامع سامان به خاک سپردند و بعدها به نجف اشرف و غری شریف به دار الاسلام انتقال دادند." 

دنباله این نوشته را بخوانید

ادامه مطلب ...